کد مطلب:125073 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:247

دانش بیکران
امام مجتبی از خاندانی است كه علم آنان اكتسابی نیست بلكه موهبتی از جانب حق تعالی است. ازاین رو شرط سنی در آنان لحاظ نمی شود و هرگاه نیازمند به دانستن چیزی باشند از آن آگاه خواهند شد. داستانهایی از كودكی آن حضرت در اظهار علوم ثبت و ضبط است كه این مختصر را گنجایش آنها نیست. خبر دادن از انگیزه ی آمدن اعرابی نزد پیامبر و شرح سفر او، پاسخ به مسائل قیصر روم، پاسخ به مسائل خضر و، برخی از داوریها در حیات پدر، بحثهای گوناگون تفسیری و بیان مفاهیم اخلاقی [1] ، تعلیم وضو در كودكی به پیرمرد همه و همه نشانگر علم و آگاهی بی پایان او در كودكی و بزرگسالی است.

در كودكی در محضر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم حاضر می شد، آیاتی را كه تازه نازل شده بود و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بر مردم می خواند می شنید و حفظ می كرد و به خانه آمده، برای مادر بازمی گفت....

حضور ذهن و حاضر جوابی از نشانه های بارز علم الهی آن حضرت بود. اینك چند نمونه:

1) روزی معاویه از او خواست كه منبر برود و با مردم



[ صفحه 49]



سخن گوید، شاید در ضمن سخنرانی ضعف بیان او بر مردم آشكار شود و ارزش او را بكاهد. امام به منبر رفت و داد سخن بداد. و به معرفی شخصیت معنوی و الهی خود پرداخت، تا آنكه معاویه سراسیمه شد و گفت: ابامحمد، دست از این سخنان بدار، برای ما از خرما بگو! امام با حضور ذهن و علم وسیعی كه داشت، سخن را برید و فرمود: «باد در آن می دمد و بزرگش می كند، گرما آن را می پزد، و هوای خنك شب آن را سرد و خوش طعم می سازد.» سپس بلافاصله به سخن گذشته ی خود ادامه داد و به معرفی خویش پرداخت.

2) مردی از ابوبكر سؤالی كرد كه وی در پاسخ آن درماند. او را به عمر حواله كرد و او به عبدالرحمن، و چون هر سه عاجز شدند او را نزد علی علیه السلام فرستادند و حضرتش او را به امام حسن علیه السلام راهنمایی كرد. سؤال این بود: من در حال احرام چند عدد تخم شترمرغ را پخته و خورده ام، كفاره ی من چیست؟ [2] امام فرمود: آیا تو را شتر هست؟ گفت: آری. فرمود: به تعداد تخمهایی كه مصرف كرده ای شتران نر و ماده را به جفت گیری وادار، آنچه از آنها زاده شد و به خانه ی خدا اهدا كن. امیرمؤمنان علیه السلام برای آزمایش پرسید: برخی از شتران ماده



[ صفحه 50]



فرزند خود را ناتمام می اندازد و برخی از اول نطفه ی آنها بسته نمی شود! امام حسن علیه السلام فرمود: این احتمال درباره ی تخم های شترمرغ هم می رود، زیرا ممكن است برخی از آنها فاسد بوده و دارای نطفه ای نباشد! در اینجا صدایی برخاست كه: ای مردم، آن كسی كه این حكم را به این نوجوان فهماند همان خدایی است كه در آن داوری كه برای سلیمان و داود پیش آمد حكم را به سلیمان فهماند [3] .

3) روزی امام حسن علیه السلام با عبدالله بن عباس بر سر سفره ای غذا می خوردند كه ملخی در سفره افتاد. ابن عباس گفت: بر بال این ملخ چه نوشته؟ فرمود: نوشته است: منم خدای یكتا كه جز من خدایی نیست. گاهی ملخ را سراغ مردمانی گرسنه می فرستم تا خود را سیر كنند، و گاه آن را به نشانه ی عذاب بر سفره ی كسانی می فرستم تا غذای آنها را بخورد (یا زراعت آنها را از بین ببرد.). ابن عباس برخاست و سر امام را بوسید و گفت: این از اسرار علوم است. [4] .



[ صفحه 51]



4) روزی آن حضرت سوار بر مركب، با شكوه و جلالی خاص از راهی می گذشت. پیرمردی یهودی با سر و وضعی نامناسب و چهره ای سوخته و حالی فلك زده راه را بر او گرفت و گفت: مرا انصاف ده. فرمود: در چه چیزی؟ گفت: مگر جد شما نفرموده: «دنیا زندان مؤمن و بهشت كافر است»؟ پس چرا درباره ی من و شما چنین نیست؟! فرمود: چرا، چنین است. زیرا این حال و وضع من نسبت به نعمتهایی كه خداوند در آخرت برایم مهیا كرد دوزخی بیش نیست. و این حال و وضع تو نسبت به عذابهای كه خداوند در آخرت برای تو فراهم دید برای تو بهشت است.

اینها چند نمونه بود و تا این كتاب از این فصل خالی نباشد، و گرنه دریای علم او را چگونه می توان با پیمانه پیمود؟!



[ صفحه 53]




[1] تحف العقول 228، بحارالانوار 101:78، حلية الابرار 1: 518 - 500 .

[2] زيرا صيد حيوانات خشكي در حال احرام ممنوع است و كفاره دارد.

[3] اشاره به آيه ي 78 و 79 از سوره ي انبياء: و داود و سليمن اذا يحكمان في الحرث اذ نفشت و فيه غنم القوم و كنا لحكمهم شاهدين 78 ففهمنا سليمن و كلاء ءاتينا حكما و علما و سخرنا مع داود الجبال يسبحن و الطير و كنا فعلين 79.

[4] مراد از نوشته شدن بر بال ملخ نوشتن تكويني است، يعني مأموريت ملخ اين است.